شنبه 28 اردیبهشت 92 ساعت 3:1١ ظهر................................................................... اولین مسافرت پسر نازم به شمال بود که مامان جونو و بابابزرگ مهربونش هم مارو همراهی کردن. ما به دعوت دایی جونم چند روزی رو مهمونش بودیم تو شهر زیبای چابکسر.اون چند روز هوا بارونی و سرد بود و ما نمیتونستیم به خاطر شما نی نی گل زیاد بیرون بریمو بگردیم ولی به محض اینکه کمی هوا بهتر شد بردیمت تا برای اولین بار دریا رو ببینی..................ولی انگار برای شما خواب واجبتر بود. !!! لب ساحل دریا رامسر هستیمو شما در خواب !!!!!!!!!بیدار شو خوابالو وقتی برگشتیم تو ماشین بیدار شدیو ما یه بار دیگه بخاطر گل پسرم رفتیم دریا .این...