آرمان جونآرمان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

آرمان جون،عشق مامان و بابا

15 روز مهمون مامان جون بودیم.

1392/4/25 16:20
202 بازدید
اشتراک گذاری

دو هفته به مامان جون و بابابزرگت زحمت داده بودیم .بنده خدا مامان  جون با وجود کمردرد برامون سنگ تموم گذاشت. دستشون درد نکنه.تو پسمل گلم از روز اول شبا خوابت منظم بود. قبل خواب از ساعت 9 تا 11.5 گریه هات شدید بودو کلی مارو نگران میکرد. کشف کردم که با صدای هود آروم میشی.تقریبا 12 شب که میخوابی تا 8 صبح هر دو ساعت پامیشی و شیر میخوای. بعد از اینکه خوابوندمت باید بیدار باشمو شیرمو بدوشم.آه زخمه و خون مییاد و تو گله من نمیتونی بخوری. سخته خیلییییییییییییییی ولی چون تو عشقمی تحمل میکنم.

امروز بردیمت پیشه دکتر فولادی اونم برات ویتامین نوشت. هر روز 25 قطره.

قربونه اون صورته پرموت بشم من

همه میگن از بس میوه و سبزی خوردم شما اینجوری شدی.ههههههههههههه  خجالت 

تو این عکس پنج روزته

 دو تا عکس پایینم بعد از 15 روزگیته....

.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)